کد مطلب: ۲۲۴۷
تعداد بازدید: ۹۰۷
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۸
فضایل حضرت امیرالمؤمنین(ع)| ۸
نکته‌ای که ازنظر ادبی قابل‌توجه است این است که معنی حقیقی کلمه «مولی» همان اولویت و سزاوارتر بودن است، و این معنی یعنی اولویت دربردارنده سایر معانی «مولی» خواهد بود...
با کمی دقت متوجه می‌شویم معنی «سید» هم چیزی غیر از «أولی» نخواهد بود. زیرا سید، یعنی آقا و بزرگ و کسی که از دیگران جلوتر است، وقتی رسول خدا می‌فرمایند. «مَن کُنتُ مَولاهُ» یعنی هر کس من بر او سیادت و آقایی دینی داشته‌ام من جلوتر و او به دنبال من است، بعد از من على همین سمت را خواهد داشت، بدین ترتیب معنی سید برای مولی چیزی غیر از «ولی» و «اولی» نیست، زیرا وقتی کسی سرپرست شده، نسبت به فردی که بر او سرپرستی می‌کند، سیادت و آقایی دارد.

همین‌طور معنی «المتصرف فی الأمر» و «المتولى فی الامر» که برخی از دانشمندان، واژه «مولی» را به این دو معنی تفسیر کرده‌اند. مثلا فخر رازی در تفسیر آیه شریفه؛
وَ اعتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَولَاكُم[1]
«به خداوند پناه برید که او مولای شماست.»
از قول «قفال» نقل می‌کند که؛
«هُوَ مَولاكُم سَیدکُم وَ المُتَصَرفُ فِیکُم»
 «مولای شماست یعنی بر شما سیادت دارد و در شما تصرف می‌کند.»
 
جمعی دیگر از دانشمندان نیز همین معنی «المتصرف» را برای «ولی» ذکر کرده‌اند. و همین‌طور است نسبت به «المتولی فی الامر» در این مورد هم برخی از دانشمندان ازجمله «ابوالعباس مبرد» که از علمای علم نحو[2] است و ذیل آیه
اِنَّ اللهَ مَولَى الَّذِینَ آمَنُوا[3]
به‌درستی که خداوند مولای مؤمنان است.
می‌گوید: «وَ الوَلِی وَ المَولَی مَعنَاهُما سَواءٌ وَ هُوَ الحَقِیقُ بِخَلقِهِ المُتَوَلِی لِاُمُورِهِم» «معنای ولی و مولی یکی است، یعنی خداوند شایسته است نسبت به آفرینش و تولیت امور مؤمنان» دانشمندان رشته لغت همچون «ابن اثیر» در کتاب «نهایه» و «زبیدی» در «تاج العروس» و «ابن منظور» در «لسان العرب» در ترجمه «مولی»، حدیثی نقل کرده‌اند که هر زنی بدون اجازه «مولی» خود ازدواج کند، ازدواج او درست نیست و بدین ترتیب «مولی» را به «متولی امر» و کسی که امر آن خانم را در دست دارد ترجمه کرده‌اند، مرحوم علامه امینی در جلد اول کتاب «الغدیر» موارد زیادی را از بزرگان، از مفسران و دیگر دانشمندان نقل کرده‌اند که کلمه «مولی» را به معنی «متولی امر» گرفته‌اند و روشن است که معنی «المتصرف» و «المتولی» چیزی غیر از معنی سرپرست و اولویت در تصرف نخواهد بود.
 
نکته‌ای که ازنظر ادبی قابل‌توجه است این است که معنی حقیقی کلمه «مولی» همان اولویت و سزاوارتر بودن است، و این معنی یعنی اولویت دربردارنده سایر معانی «مولی» خواهد بود، یعنی هرکدام از آن معانی ۲۷ گانه که برای «مولی» برشمردیم به‌گونه‌ای معنای اولویت در آن لحاظ شده، مثلا اولین معنی که برای مولی گفتیم معنی «رب» بود، رب یعنی پروردگار و پرورنده انسان و روشن است که پروردگار به‌گونه‌ای اولویت دارد، معنای دوم که گفتیم «عمو» بود، و طبیعی است که «عمو» در مواردی نسبت به انسان اولویت دارد و همین‌طور سایر معانی و شرح این مطلب نیز در جلد اول کتاب «الغدیر» به‌طور مفصل آمده است.
 
نکته دیگری که حائز اهمیت است این است که نه‌تنها کلمه «مولی» می‌تواند به معنی «ولی» باشد، و به‌عبارت‌دیگر یکی از معانی «مولی»، «أولی» خواهد بود بلکه جمع زیادی از مفسران و دانشمندان فرهنگ و لغت عرب فرموده‌اند: «مولی» ازنظر لغت یعنی «ولی». مرحوم علامه امینی در جلد اول کتاب «الغدیر» نام بیست‌وهفت نفر از این افراد را با ذکر کتاب و نشانی صفحه موردنظر آورده‌اند که همگی آن‌ها نظر داده‌اند واژه «مولی» به معنی «أولی» است و در همان کتاب، نام پانزده نفر از دیگر دانشمندان اهل سنّت را ذکر کرده‌اند که همگی آن‌ها فرموده‌اند یکی از معانی «مولی»، «أولی» است.
 
ذکر نام و کتاب این پانزده نفر و توجه به سخن آن‌ها بسیار جالب است مخصوصا در برابر قول معدود افرادی که گفته‌اند از نظر ادبی «مولی» نمی‌تواند به معنی «أولی» باشد و به عبارت فنی، «مفعل» نمی‌تواند به معنی «اَفعَل» باشد.
ازجمله افرادی که چنین نظر داده‌اند که کلمه «مولی» نمی‌تواند به معنی «أولی» باشد «فخر رازی» است و مرحوم علامه امینی در همان جلد اول کتاب «الغدیر» در این زمینه بحث جالبی دارند و ازنظر فنی ثابت کرده‌اند که سخن «فخر رازی» بی‌مورد است و حتی سخن برخی از بزرگان ادب عرب را که «فخر رازی» در این زمینه تخطئه نموده و گفته‌اند ایشان در ادب عربی صاحب‌نظر نبوده و برخی از موارد اصلاً آشنایی به نکات ادبی نداشته‌اند ذکر کرده‌اند.

عالم توانمند شیعه و دانشمند فرزانه‌ای که در رشته‌های مختلف علوم اسلامی و ادبیات عرب صاحب‌نظر است علامه بزرگوار «سید مرتضی» بنا به آنچه «فخر رازی» در تفسیرش از قول ایشان نقل کرده، در این زمینه از فرمایش رسول خدا(ص) که فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ»، در مورد امامت حضرت ‌علی(ع) استفاده کرده و فرموده‌اند: یکی از معانی «مولی»، «أولی» است و در این مورد به سخن دانشمندان علم لغت استناد فرموده و اضافه کردند وقتی ثابت شد که می‌شود «مولی» به معنی «أولی» باشد حتماً می‌بایست همین معنی را از کلمه «مولی» برداشت کنیم زیرا برخی از معانی «مولی» (که در گذشته بیان داشتیم) به‌قدری روشن است که نیازی به اثبات ندارد و از انسان خردمندی چون رسول خدا(ص) جمع‌کردن چنین جمعیتی در آن فضای نامناسب و آن هوای داغ برای این‌که مثلاً بفرماید علی پسر عموی من است یا یاور و ناصر من است خیلی بعید به نظر می‌رسد. و برخی دیگر از معانی «مولی» اصلاً در مورد رسول خدا(ص) واقعیت ندارد، مثل «معتق» یعنی کسی که برده‌اش را آزاد کرده یا برده‌ای که آزاد شده، پس نسبت به آن سری از معانی که نیاز به اثبات ندارد، فرمایش رسول خدا(ص) عبث و بی‌فایده است و نسبت به سری دوم، کذب خواهد بود.
 
بنابراین بر اساس آنچه تابه‌حال گفته شد معنی واقعی و حقیقی کلمه «مولی»، «أولی» است و آن بیست‌وشش معنی دیگری که برای «مولی» قبلا ذکر کردیم هرکدام به‌گونه‌ای اولویت و سزاوارتر بودن، در آن‌ها لحاظ شده است. ولی اگر آقایان دانشمندان و برادران اهل سنّت به این مقدار قانع نشوند و بگویند «مولی» بیست‌وهفت معنی دارد که یکی از آن‌ها «أولی» است و شما چگونه از میان این همه معنی، فقط معنای «أولی» را گرفته و می‌گویید مقصود رسول خدا از این جمله «مَن کُنتُ مَولاهُ» اولویت در تصرف و غیره است.
 
در پاسخ می‌گوییم، الفاظی که دارای چند معنی هستند و به‌اصطلاح ادبی به آن‌ها «مشترک» می‌گویند اگر گوینده‌ای یکی از این الفاظ را در سخن خود به کار برد، برای این‌که شنونده سرگردان نشود حتماً می‌بایست نشانه‌ای در سخن خود بیاورد تا شنونده از آن نشانه استفاده کند که مقصود گوینده از به کار بردن این لفظ «مشترک» آن معنای مخصوص است، وگرنه شنونده سرگردان می‌شود و چنین کلامی که شنونده را سرگردان کند سخن «فصیح» نبوده و از نظر ادبی به چنین کلامی، توجه نمی‌شود.
 
مثلاً در لغت فارسی کلمه «شیر» مشترک است و دارای چند معنی است. یک معنی آن همان حیوان درّنده‌ای است که در باغ وحش یا در بیشه‌ها زندگی می‌کند، یک معنی آن نوشیدنی مخصوص است که هم از انسان گرفته می‌شود و نوزاد انسان از مادر تغذیه می‌کند و هم از حیواناتی چون گاو و گوسفند، تازه چون شیر انسان با شیر گاو و گوسفند از جهاتی فرق می‌کند گوینده ازاین‌جهت نیز باید تعیین‌کننده باشد، یک معنی «شیر» همان ابزار فلزی است که به لوله آب وصل می‌شود و وسیله جریان یا قطع آب است و این ابزار مخصوص نیز مصداق‌های متعددی دارد، مثلاً شیر رادیاتور اتومبیل یا رادیاتور شوفاژ و شیر دستگاه‌های مهم صنعتی که در تمام این موارد سخن باید تعیین‌کننده باشد. حالا وقتی گوینده‌ای کلمه «شیر» را در سخن خود به کار برد باید همراه آن نشانه‌ای بیاورد که در اصطلاح ادبی به آن نشانه «قرینه» می‌گویند که شنونده بفهمد چه معنایی را در نظر گرفته، چون شیر با شیر فرق می‌کند.
آن یکی شیر است اندر بادیه| واندگر شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است کادم می‌خورد| واندگر شیری است کادم می‌درد

در این صورت اگر بگوید مثلاً صبح یک لیوان شیر خوردم، در این سخن توجه به کار برده که منظورش از «شیر» شیر خوردنی است و همچنین قرینه‌ای به کار برده که منظور از این شیر، شیر حیوانی است زیرا کلمه «یک لیوان» قرینه است بر اینکه شیر مادر نیست زیرا شیر مادر از پستان مکیده می‌شود به اضافه اینکه در اینجا یک قرینه حالیه هم وجود دارد بر اینکه این شیر شیر مادر نیست، و آن اینکه گوینده‌ای که صحبت می‌کند مثلاً حداقل ده سال یا بیشتر یا کمتر از سن او گذشته خود این حال گوینده نشان‌دهنده این است که منظور از این شیر خوردنی، شیر مادر نیست.
یا وقتی می‌گویید مثلاً داخل حمام بودم، هر چه کردیم شیر باز نشد، چندین قرینه در این سخن مشاهده می‌شود بر اینکه منظور از شیر، شیر آب است.

با توجه به این مثال، برمی‌گردیم به مطلب خودمان، فرض می‌کنیم بر اساس فرموده این آقایان کلمه «مولی» دارای چند معنی است، در این صورت درست است که بگویید چگونه از میان آن همه معنی یک معنای خاصی را برداشت کرده‌اید، در پاسخ می‌گوییم: کسی که لفظ مشترک را در سخن خود به کار می‌برد باید برای معین ساختن مقصود خود قرینه داشته باشد، حالا یا قرینه، قرینه کلامی است یا قرینه حالی و باز قرینه کلامی نیز بر دو قسم است یا قرینه متصله (که بدون هیج واسطه به لفظ مشترک، اتصال دارد) مثل کلمه آب در جمله شیر آب، آب در اینجا قرینه متصله است و گاهی قرینه در سخن موجود است ولی از لفظ مشترک فاصله دارد، مثل این‌که بحث از شیر آب بوده، بعد از مدتی گوینده بگوید شیر ما چنین و چنان است، در اینجا قرینه نیز متصله است چون در همان کلام گوینده یا کمی قبل یا کمی بعد با فاصله مختصری، قرینه آمده است و گاهی قرینه منفصله است، یعنی باید از کلام دیگر گوینده که در جای دیگر گفته است استفاده کنیم، که منظورش از این لفظ مشترک چیست؟
 
خودآزمایی:
  • چرا از بین معانی کلمه مولی در خطبه پیامبر، کلمه اولی را مناسب‌تر می‌دانیم؟ 
پی‌نوشت‌ها:

[1] سوره حج، آیه ۷۸.

[2] علم نحو:یکی از دوازده‌علم ادبیات عرب است. در علم نحو رابطه بین کلمات با یکدیگر بحث می‌شود.

[3] سوره محمّد، آیه ۱۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
علی ریخته‌گرزاده تهرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: